هاشم کاشفی میگوید : میگفت اندیشه اش فقط خدمت است، بارها داوطلبانه در مناطق محروم، حضور پررنگ خود را نشان داده؛ در عین مهربانی و تواضع، بسیار محکم و با صلابت است.گویی از همان اول هم برای فرماندهی آفریده شده. وظیفه خود را می شناسد و کماکان می کوشد که آن را به بهترین نحو انجام دهد. حضور در هلال احمر را از عنایت پروردگار و مایه افتخار و سرافرازی خود می داند. عاشق رهبر است و امیدوار است روزی از نزدیک ایشان را زیارت کند.

سعید خرم متولد خرداد  ماه 1364 ، یکی از امدادگران شیراز است که خدمات ارزنده ای در کارنامه خدمتش برجای گذاشته و به عنوان سرتیم، تیم ویژه پشتیبانی عملیات جمعیت هلال احمرشهرستان شیراز و همچنین امدادگر ارتباطات معاونت امداد و نجات جمعیت هلال احمر استان فارس نیز فعالیت می کند؛

و اما هلال احمر از دیدگاه او:

چگونه با هلال احمر آشنا شدید؟

سال 87 در کلاس قرآن که درامامزاده نورمحمد(ع) برگزار می شد شرکت می نمودم، آنجا از طریق دوست و استاد  خودم آقای حاج سید عباس شکوفه چین که خود از مربیان اسبق هلال احمر بود به این سازمان معرفی شدم و کار خود را در تیم کمک های اولیه شروع کردم.

فعالیت های اوایل ورودتان چه بود؟

در تیم کمک های اولیه در اکثر برنامه های هلال احمر از جمله همایش ها ، مانورها ، مراسم مذهبی و تمرین های هفتگی شرکت میکردم و روز به روز علاقه ام نسبت به این سازمان بیشتر میشد.

در همان اوایل به عنوان امدادگر نمونه سازمان به اردوی مشهد مقدس اعزام شدم که یکی از به یادماندنی ترین خاطرات زندگی من است .

در کنار فعالیت های امدادی،دوره های آموزشی 40 ساعته مهارت های داوطلبی  و 106 عمومی نجات ، 80 ساعته عمومی امداد و گواهی هایی نظیر بالینی بیمارستانی ، کوهپیمایی ، نقشه خوانی و کار با قطب نما و ... را گذراندم.

چه دوره های تخصصی را در هلال احمر گذرانده ای  ؟

اولین گواهی تخصصی که موفق شدم به دست بیاورم گواهی تخصصی جاده بود، بعد از آن گواهی تخصصی پیش بیمارستانی را کسب کردم پس از آن گواهی های تخصصی حمایت روانی و اسکان اضطراری را دریافت و هم اکنون نیز در حال گذراندن دوره تخصصی نجات در آوار هستم.

موفق به کسب چه افتخاراتی در هلال احمر شده اید؟

در سال 1390 موفق به کسب نشان امدادگر نمونه شهرستان شیراز شدم همچنین مقام اول استانی  مسابقات طناب کشی دانشگاه علمی کاربردی استان فارس را بدست آوردم.

زندگی سعید خرم چقدر از هلال احمر متأثر است؟

به شدت زیاد. هلال احمر در زندگی من و خانواده ام جاری و ساری است. شاید بسیاری از اعضای خانواده و دوستان، به هنگام دیدن من به یاد هلال سرخ و امداد و حوادث و جاده و ... بیفتند که این نکته نشان از حضور هلال احمر در زندگی من است. بارها شده حادثه ای کوچک در خانواده رخ داده و همین کمک های امدادی به کمک من و خانواده ام آمده است.

 تلخ ترین خاطره در دوران امدادگری شما چیست  ؟

 با توجه به ماهیت هلال احمر بویژه در حوزه امداد و نجات (پوشش حوادث) شنیدن و یا گزارش شدن خبر وقوع هر حادثه تلخ است بخصوص اگر منجر به فوت یک هموطن شده باشد .

خاطرات تلخ و شیرین زیادی در هلال احمر دارم که هیچ گاه دوست ندارم آنها را در ذهن خود طلایی کنم ولی یکی از تلخ ترین وقایعه که در این دوران برایم اتفاق افتاد برخورد یک دستگاه پژو پارس با یک کامیون بود که 4 کشته برجای گذاشت .

زمانی که به سر صحنه حادثه اعزام شدم تلخ ترین رویدادی که ممکن است یک انسان در طول زندگی با آن مواجه شود را دیدم و آن قطع شدن سر دختربچه 3 ساله و جنازه متلاشی شده مادرش که باردار بود و جنین داخل شکمش به بیرون پرتاب شده بود و از شدت ضربه و جراحت قلب مادر نیز در کنار جنین به چشم میخورد.

ببخشید که باعث یاداوری چنین حادثه تلخی در ذهن شما شدم ، خاطره شیرین شما از امدادگری چیست ؟

هنگامی که یک مجروح حادثه دیده را به زندگی باز میگردانم، نه زیباترین خاطره که زیباترین لحظات عمرم را سپری می کنم و این خوشحالی را با هیچ لحظه ای عوض نخواهم کرد.

حدودا دوسال پیش طی تماس تلفنی به پایگاه امداد و نجات شهید یاقوت (آبگرم) مبنی بر برخورد دو دستگاه خودرو در محور شیراز -جهرم ، سریعا خود را به محل حادثه رسانده و پس از ارزیابی اولیه متوجه جوانی حدودا 25 ساله شدم که بر اثر نبستن کمربند ایمنی خود سر وی با شیشه جلو برخورد کرده بود و در پی این برخورد با شکسته شدن دندان و مصدود شدن راه هوایی و آسیب در ناحیه گردن و پا جان خود را از دست داده بود که بلافاصله وی را با تکنیک های امدادی از خودرو خارج و سریعا شروع به باز کردن راه هوایی و عملیات احیاء قلبی ریوی کردم . با توجه به اندوه جمعیتی که در آنجا نظاره گر کار من بودند و با یکدیگر زمزمه میکردند که او فوت شده و دیگر کاری برایش نمیشود کرد کار برای من مشکلتر شده بود.

جو بسیار سنگین و بدی بود که پس از حدود پنج دقیقه تلاش به لطف پروردگار و عنایت حضرت باریتعالی توانستم جان وی را نجات دهم و زندگیش را به او برگردانم. و زمانی که موفق به انجام این کار شدم ناخداگاه صدای صلوات مردم را شنیدم که تمام خستگی من از بدن خارج شد و این جز لطف و عنایت پروردگار نبود که توانستم این مهم را انجام دهم.

هنگامی که در پایگاه هستید و حادثه ای اعلام می شود، چه حسی به شما دست می دهد؟

اولین حس برای من این است که امروز قرار است کار بزرگی انجام دهم. کاری که مربوط می شود به گرانبهاترین داشته ی هرکس و آن جانش است. در آن لحظات  به این فکر می کنم که زمان از دست نرود. یعنی زمان طلایی. یعنی زمانی که به اندازه یا شاید بیشتر از طلا ارزش دارد. سپس اطلاعات دریافتی را با دوستان مرور می کنیم، اطلاعات خود را به روز کرده و با آمادگی تمام به سوی محل حادثه می روم.

نظر شما در مورد کلمات زیر:

قرمز: عشق به امام حسین

امدادگری: پاکی

هلال احمر: دوست داشتن

پدر: وجود مقدس

هلال احمر شیراز: خانه دوم

پایگاه امدادجاده ای: خدمت

تعریف شما از هلال احمر و امداد چیست؟

هلال احمر یعنی مجموعه ای از پاکی ها. یعنی جمعی از انسان های پاک و مخلص. مجموعه ای که در آن می توان انسانیت و آزادگی را به وفور مشاهده نمود. و این صفات، شاخص هایی هستند برای کسانی که در این تشکیلات فعالیت می کنند. هرچه میزان این شاخص ها بالاتر باشد، مجموعه صیقل یافته تر و باارزش تر خواهد بود.

و نظر شما در مورد امدادگران!

امدادگر یعنی همیشه حاضر. در بهترین و بدترین لحظات. در سخت ترین شرایط. در جانکاه ترین اوقات. امدادگر یعنی یک قرص آرامبخش در روز مبادای بی کسی. امدادگر یعنی کسی که در زمان حادثه جز به آسیب دیدگان به چیز دیگری فکر نمی کند، گویا اولین وظیفه اش را هم فراموش کرده است!

تا چه زمان در هلال احمر خواهید ماند؟

هدف من در هلال احمر این است که با عنایت خداوند به جایی برسم که روزی تمام تجربیاتم را صرف مردم کنم و بتوانم فرد مفیدی در جامعه باشم بنابراین قابل ذکر است که بگویم من هیچوقت به خواسته خودم از هلال احمر جدا نخواهم شد و تا هر وقت که خداوند باری تعالی یاری کند و توان داشته باشم در هلال احمر می مانم و فعالیت می کنم.

بزرگترین آرزوی شما ؟

ظهور آقا امام زمان (عج) و دیدار حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالى) از نزدیک.

صحبت پایانی:

دوست دارم از کسانی که به من آموزش داده اند تا به این مرحله برسم، تشکر کنم. آنهایی که به من یاد داده اند هلال احمر یعنی چه. از حاج سید عباس شکوفه چین که عشق به این نهاد را در من زنده کرد و مربیانی که تلاش زیادی کردند تا خدمت را یاد بگیرم: یاورنگون، عبدالهی و ... و مسئولین محترمی که برای شیراز زحمت کشیدند مانند کار برای خانه و خانوادشان؛ آقایان دکتر ابراهیمی، دکتر حکمت، مهندس تجلی، آقایان قهرمانی ، حجازی ، حسنی ، مسرور ،کاشفی، خانان و .... واقعی تلاش کرده اند. در پایان هم صحبت من خطاب به مسئولین هلال احمر است که قدر این گوهرهایی را که در این نهضت هستند بدانید و به سادگی از زحمات و تلاش هایی که در جهت خدمت به مردم انجام می دهند، نگذرید که همانندشان کم یافت می شود. موفق باشید.

جناب حجت الاسلام والمسلمین جوادقاسمی

 مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه درجمعیت هلال احمر استان فارس

درگذشت مادرگرامیتان را به جنابعالی وبازماندگان محترم تسلیت می گوییم. از خداوند متعال برای آن مرحومه مغفوره علو درجات را خواستاریم.

امدادگران تیم ویژه پشتیبانی جمعیت هلال احمر شیراز